❓پرسش
لطفا حدیث زیر را توضیح بفرمایید.
شیخ صدوق از حضرت رضا علیهالسلام نقل میکند که در دعای خود میگفت:
“خدایا! من برائت میجویم به سوی تو از کسانیکه دربارهی ما چیزی را ادعا میکنند که حق و حدّ ما نیست. خدایا! من برائت میجویم به سوی تو از کسانیکه دربارهی ما چیزی را میگویند که ما دربارهی خود نمیگوییم. خدایا! خلق و امر از توست. ما تنها بندگی تو میکنیم و از تو کمک میخواهیم. خدایا! تو خالق ما و پدران ما هستی،… خدایا! ما بندگان تو و فرزندان بندگان تو هستیم و برای خود مالک هیچ سود و زیانی نیستیم و اختیار مرگ و زندگی و برانگیخته شدن خود را نداریم.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
✅پاسخ
با فرض اینکه این روایت درست ترجمه باشد جملهای که میفرماید:
«خدایا من برائت می جویم بهسوی تو از کسانی که دربارهی ما چیزی را ادعا میکنند که حق و حدّ ما نیست»؛
البته که چنین است. مگر کسی ممکن است انسان ساخته شده، انسان متصل به حق بلکه حتی انسان عارف معمولی را بتواند درک کند؟
البته باید یک چنین انسانی از دیگران به خدا پناه ببرد از اینکه بیشتر از حدّ، از آنها تعریف کنند.
جملهی دیگر که میگوید: «خدایا من برائت میجویم به سوی تو از کسانیکه دربارهی ما چیزی را میگویند که ما دربارهی خود نمیگوئیم»؛
این یعنی دروغ بستن. حرف درستی است. هرگز کسی نباید چنین حرفی بزند. مگر ممکن است در خصوص انسان کامل کسی بتواند اظهار نظر بکند و حد و حصری تعیین بنماید.
جملهی بعدی که میفرماید: «خدایا خلق و امر از توست»؛
واضح است.
«ما تنها بندگی تو میکنیم و از تو کمک میخواهیم»؛
اساس تمام کارها در همین بندگی است. درست است.
«خدایا تو خالق ما و پدران ما هستی»؛
اگر کسی خالقیت خدای تبارک و تعالی را انکار کند یا مخلوقیت ائمه «علیهم صلوات الله» را انکار بکند از دایرهی مسلمانی خارج است.
«خدایا ما بندگان تو و فرزندان بندگان تو هستیم و برای خود مالک هیچ سود و زیانی نیستیم»؛
بسیار عالی فرمودهاند. انسانی که بناست دستگیر انسانهای دیگر باشد غیر از این نمیتواند باشد.
«و اختیار مرگ و زندگی و برانگیخته شدن خود را نداریم»؛
در چنین مواردی البته واضح است که وقتی همهی امور، مثل جملهی بالایی که فرمود: «خلق و امر از توست»، دست خدای تعالی است؛ چو صد آمد نود هم پیش ماست. یک چنین خدایی دیگر از کسی چیزی باقی نمیگذارد.