پرسش
لطف کنید راجع به متن زیر نظرتان را بفرمایید.
«هدف بعثت پیامبر صرفاً آموزش ارزشهای اخلاقی از طریق فراهم کردن زمینهی مناسب و برداشتن موانع است. این حدیث شریف«اِنِّی بُعِثتُ لِاُتمم مَکارِم الاَخلاق» دلالت میکند بر اینکه نه تنها اخلاق، مستقل از دین و مقدم بر دین که برتر از دین هم هست؛ چون اخلاق هدف است و دین ابزار و وسیلهی تحقق آن هدف و این نکته به نوبهی خود متضمن دو نکتهی دیگر است.
نکتهی نخست این است که افراد و جوامع مختلف تا آنجا و به مقداری دیندارند که به ارزشهای اخلاقی ملتزم و پایبند هستند. کسی یا جامعهای که به اسم دین ارزشهای اخلاقی را نادیدهمیگیرد، اساساً دیندار نیست و به هر مقدار که فرد یا جامعه به ارزشهای اخلاقی پایبند باشند به همان میزان به خدا نزدیکترند، چرا که به رسالت پیامبر بیشتر جامعهی عمل پوشاندهاند. معیار و مقیاس دیانت، اخلاق است نه شناسنامه و نه کثرت نماز و روزه.
نکتهی دوم این است که اگر قرائت خاصی از دین، فرد یا جامعه دینی را از اخلاق دور کند، بُطلان و نادرستی خود را بر آفتاب افکنده است؛ یعنی برای باطل شمردن قرائت خاصی از دین کافی است نشاندهیم که آن قرائت، فرد یا جامعهِدینی را از اخلاق دور میکند و لذا با هدف بعثت پیامبر که عبارتست از تحقق بخشیدن به ارزشهای اخلاقی در تضاد است. قرائتی از دین که انسان را از اخلاق دور کند و فهمی از دین که به خاطر پایبندی بدان و پیروی از دستورات آن، انسان ناگزیر شود عقل و وجدان اخلاقی خود را زیر پا بگذارد و ارزشهای اخلاقی را نادیده بگیرد، دین نیست. بلکه دُکان و افیون است».
«دین در ترازوی اخلاق، ابوالقاسم فنائی»
پاسخ
تقسیم دین، به معنای تقسیم آنچه بشر از ابتدا تا انتها نیاز دارد کاری زاید است.
دین معیار درک همهی نیازهای بشر را به دست انسان دادهاست.
هر انسانی”به مقداری که مرتکب آنچه دین نامیده شود” باشد، دیندار است و اخلاق و غیر اخلاق از یک اعتبار برخوردارند. لذا هر ارتکابی که تقرب به حقیقت آدمی را منجر شود دین محسوبمیشود و از هر قسمی از آن حقیقت دور کند، به قول ایشان افیون است.