نظر استاد درباره‌ی تقلید کورکورانه چیست؟

پرسش
نظر استاد درباره‌ی متن زیر چیست؟
«خدایِ فقیهان
من فکر می‌کنم یکی از عواملِ انحطاطِ فکریِ توده‌ی ما، جهان‌بینی‌ای است که به غلط به آن‌ها معرفی شده و آنان را وادار به پیروی(بخوانید تقلید کورکورانه) کرده است!
هرکسی طوری عمل می‌کند، که جهان را می‌بیند! حتی طوری می‌اندیشد و کنش و واکنش و انتخاب می‌کند که جهان را و هستی را تفسیر می‌نماید!
یک انسان با مسئولیت هیچ‌وقت جهان را و یا خالق جهان و شعور هستی را ظاهر‌بین فرض نمی‌کند، چرا که با تظاهر‌کردن و ماست‌مالی، و به قول دوستی”ماسمالیزاسیون” وظیفه و مسئولیت، انجام نمی‌شود، تنها از سر باز می‌شود!!!
می‌خواهم بگویم، خدایی که فقها به ما معرفی می‌کنند یک چنین خدایی است، دقیقا به دنبالِ ظاهرِ اعمال ما است، فقیهان می‌گویند: هر چه ما استنباط می‌کنیم باید جاری شود، هر‌چند اگر هیچ فایده‌ای هم نداشته‌باشد، هر‌چند اگر آن احکام کاملا پوچ و عبث باشند!
فی‌المثل برای آن‌ها مهم نیست که نمازی که خوانده‌می‌شود چطور خوانده‌می‌شود و آیا خواننده اصلا می‌داند چه می‌گوید یا هیچ نمی‌فهمد و یا اصلا نمی‌خواهد بفهمد! آیا این گرسنگی که می‌کشد برای چیست؟ از نظر یک فقیه، ملاکِ صحت نماز، تنها درست ادا کردن حروف عربی از مخرج آنان و نماز را به عربی خواندن است و لاغیر!
از نظر فقیهان اگر انسان، بدون توجه به ماهیتِ این اعمال، بدون توجه به نفس آن‌ها و اهداف و غایات آن‌ها حتی بدون توجه به این‌که این اعمال چیستند و چه می‌خواهند، تنها آن‌ها را در ظاهر انجام‌دهد یا حتی تظاهرِ به انجام آن کند، هم کافی‌ست!
و به‌خاطر همین مساله است که می‌خواهند احکامی که متعلق به هزار و چهار صدسال پیش است را در همه‌ی زمان‌ها و همه‌ی زمین‌ها و همه‌ی جوامع پیاده کنند، هر چند اگر آن احکام ارتجاعی باشد، هر چند اگر هیچ ربطی و هیچ تناسبی با زمان و مکان خود نداشته‌باشد، هر چند اگر ظلم و ستم در حق شهروندان باشد، هر چند اگر اجرای این احکام قبیله‌ای مضحکه‌ی عالم و آدمشان کند! و حتی هر چند اگر در عصر خود ضدِ کرامات اخلاقی و ارزش‌های انسانی باشد!
چرا که این‌ها دنبال نتیجه نیستند، تنها در پی انجام و ظاهر و تظاهر هستند! «ما مامور به وظیفه هستیم و نه نتیجه!» در صورتی که قرآن دقیقا برعکسِ فقها به دنبالِ نتیجه است و نه ظاهر و برخلاف فقها که نماز ِ بی‌اندیشه را کافی می‌دانند قرآن بر سرِ نمازگزارانِ بی فکر و بی‌مسئولیت”ویل” می‌کشد و تهدیدشان می‌کند!
“ویلُ لِلْمُصَلّین”
یعنی وای بر آن مذهبی و حاجیِ شکم‌پرست و فربه و پیشانی پینه‌بسته و بسیار نماز‌خوانی که اهل ریا است و نمی‌داند با تلفظ چند کلمه‌ی عربی نامفهوم نمی‌تواند آفریدگار هستی را همانند آن فقیه و آن سرمایه‌دار گول زند و به هر چه می‌خواهد با چاپلوسی و تملق‌گویی دست یابد! و با تقدیم قسمتی از مال حرام و حلالش، شستشویش دهد!
و از این‌رو است که مردم ما هیچ نمی‌اندیشند و از آنان تقلید هم می‌کنند و هر کجا آن‌ها می‌رانند اینان هم می‌روند!».

پاسخ
بزرگ‌ترین غلط رایج این است که دین را از منظر فقیهان جاری و ساری ببینیم.
دین هرگز ممکن نیست این‌گونه پدید آمده باشد.
پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اول عارف است و بعد فقیه بلکه اول عارف است و دوم هم عارف است و سوم هم عارف است.
هر سخنی که مبنای آن درک و کشف عارفانه نباشد خرواری به خردلی است.
و لذا چه درست فهمیده شده است که فقه، بدون پشتوانه‌ی توحیدی و عرفانی هم‌چون دیگر علوم است و نه تنها هیچ‌گونه مزیّتی ندارد بلکه خطری بس عظیم‌تر دارد چون در حوزه‌ای وارد می‌شود که هیچ سرنخی از آن در دست ندارد.
بنابراین کافیست به جای کلمه‌ی فقیهان کلمه‌ی عارفان بنهیم؛ همه چیز به عالی‌ترین وجه ممکن که همان علم محض و محض علم است درست خواهد شد.
کاش اسلام را درست می‌گفتیم.