وقتی به صورت کلی به زندگیمان نگاه میکنیم انگار حرکتمان در همهی امور بهخاطر خودمان است.
همیشه یک” خود” مطرح است. حتی در بهترین شرایط اگر بخواهیم دیگران را هم در نظر داشته
باشیم و یکسره در خدمتشان باشیم انگار نهایتا برای پیشرفت خودمان در راه تکاملست.
حتی وقتی دائما سعی میکنیم خدا را در همهی امور در نظر بیاوریم باز بهخاطر خودی است که میخواهیم به وحدت برسد.
آیا این حس ناشی از منیت است؟
بله بوی منیّت، انسان را رها نمیکند؛ ما باید او را رها کنیم! و این به گمان بنده مصداق بارز همان
صراط دقیقی است که خدایتعالی و اهلبیت عصمت(ع) توصیف کردهاند و البته این مقدور همگان است! بالقوه.
همهی ابعاد نفس آدمی همیشه زندهاند بلکه روز به روز قویتر هم میشوند اما با همهی این اوصاف
چون بحث ترک است نه انجام، همگان قادر به ترک خواهند بود.
البته سختی کار مدّ نظر حقیر نیست، صحبت از امکان است.