چرا عرفايی مثل مولوی و شمس تبريزی از حال طبيعی خارج می‌شدند و به رقص سماع و مستی عرفانی می‌پرداختند؟

پرسش
چرا عرفايی مثل مولوی و شمس تبريزی از حال طبيعی خارج می‌شدند و به رقص سماع و مستی عرفانی می‌پرداختند ولی بنيان‌گذاران عشق‌بازی الهی، جناب حضرت خاتم رسل محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و مولانا اميرالمؤمنين علیه‌السلام با اينكه دريافتشان از عشق سرمدی قابل مقايسه نيست حالتی از مستی در حضور مقدسشان ديده نمی‌شد؟

💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

پاسخ
بالاترش دیده می‌شده.
چو صد آمد نود هم پیش ماست.

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

پرسش
اولا به نقل روایت: «حلال محمد حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه حرام ابدا الی یوم القیامه» پس رقص حرام بوده و هست، مردم عادی و غیر عادی هم ندارد تا ابد.
ثانیا مضمون روایت است هر چیزی که مخالف با گفتار معصوم و قرآن بود بزنید به دیوار
ثالثا این جواز رقص برای رسیدن به خدا در کجای دین بیان شده؟ مگر نه این است راه‌های رسیدن به دین را خود دین تعیین می‌کند و من درآوردی نیست؟

💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

پاسخ
رقص تعریف دارد. حرمت رقص اختلافی است. این‌گونه موارد تحریف شده‌است؛ رقص سماع شبیه سینه‌زنی برای سوگواری اهل‌بیت علیهم‌السلام است که سینه‌زنی رسمی، با فیگو‌رگرفتن و با استاندارد نبوده اما کم‌کم به سمت و سوی متفاوت کشیده‌شده که اکنون ده‌ها نوع سینه‌زنی داریم، درحالی‌که این اظهار عشق و ارادت باید بدون برنامه‌ریزی قبلی و آرام آرام در عاشق پدیدار شود و در پایان به شور منجر گردد. رقص بدون مقدمه یک ادای بیخود است مثل بقیه‌ی اداهای انسانی.