❓پرسش
«شغل انبياء معلمی بوده اما هميشه كلاسشان تعطيل بوده.»
«محمدمهدی شیروی»
شرط اول سر كلاس انبياء نشستن مگر چه بوده است كه هنوز هم ايجاد نشده است؟
قدرت نور و معنويت انبياء چرا نتوانسته ما را تا الان سر به راه کند؟
از اول اول كه همه آنقدر سياه نبودند كه فاتحهی اصلاحشان خوانده شود. چرا از اول قافله كج رفته است؟
چرا انبياء و اولياء پرده از عشق و محبت خدا برنمیدارند و نمیگویند خدا چقدر عاشق است كه همهی خلايق شرمندهی عاشقی كردن خدا بشوند و جميع رذايلشان از شرم عشق خدا ذوب شود؟
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
✅پاسخ
شرط اولی قرار گرفتن سر کلاس انبیا قبول داشتن ایشان است. وقتی قبول نداشته باشیم سر کلاسشان نمیتوانیم قرار بگیریم.
اما اینکه چرا نور و معنویاتشان نتوانسته ما را سر به راه کند؟ برای اینکه مقدمهاش عملی نشده. مقدمهاش هم این است انسان به آن مقدار فهم خودش باید احترام بگذارد تا سر کلاس بعدی راهش بدهند.
کلاسهای معنویت خواندنی نیست ادب است و احترام. باید کلاس پایین را به اندازهی کافی احترام برایش قائل باشی به خودیخود وارد کلاس بعدی میشوی و چون عمق این موارد تسلیم است، کلاسها به سختی قابل گذراندن است.
از اول هم کسی سیاه نبوده بلکه برعکس است از اول سفید بودند و اینکه قافله کج رفته بهخاطر این است که از همان اول انسان امیال خودش را دخیل کرد و از اینجهت کار بیخ پیدا کرد.
اما چرا انبیا و اولیا پرده از عشق خدا برنمیدارند؟
برداشتهاند پرده را. بیش از این نمیشود دیگر. شما قرآن را باز کن، شما رفتارها را نگاه کن، شما روایات را نگاه کن، اولیای حق را نگاه کن پر از عشقاند. مگر یک کسی که بینهایت است حتا آن موقعی که میگوید میزنمت، میسوزانمت، داغونت میکنم خُب این چه نیازی دارد به این کار؟ بدون عشق چطور میخواهد انسان این همه تهدید را توجیه کند؟ هیچ آیهای در قرآن نیست که مملو از عشق نباشد.
فتامّل.