كسى‌كه نماز صبح را بخواند و تا طلوع آفتاب منتظر شود اين شخص براى كسب روزى موفّق‌تر است. نظر شما چیست ؟

❓پرسش
امام صادق علیه‌السلام:
«ألْجُلْوسُ بَعْدَ صَلاةِ الْغَداةِ حديث فى التَعْقيبِ وَالدُّعاءِ حَتّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ أبْلَغُ فى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فى الْأرْضِ.‌»
نشستن بعد از نماز صبح براى دعا و تعقيبات تا طلوع آفتاب در كسب روزى از فعاليت و سفر روى زمين رساتر و مؤثرتر است.‌
«وسائل الشیعه: ج4، ص 459»
و در سخن دیگری می‌فرمایند:
«مَنْ صَلَّى الْفَجْرَ وَ مَكَثَ حَتّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ كانَ أنْجَحُ فى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فى الْأرْضِ شَهْراً.»
كسى‌كه نماز صبح را بخواند و تا طلوع آفتاب منتظر شود اين شخص براى كسب روزى موفّق‌تر است از كسى‌كه يک ماه در روى زمين براى تجارت و كسب روزى سفر كند.
«مکارم الاخلاق: ص304»
من خیلی سواد دینی ندارم ولی یکی از شرایط اعتبار احادی ‌عقل است که حدیث دوم با عقل من جور ‌در نمی‌آید.

💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

پاسخ
این‌که فرمودند که: کسی‌که نماز صبح را بخواند و تا طلوع آفتاب منتظر بماند از این‌که یک ماه بر روی زمین سفر کند برای تجارت بهتر است، این نه به این معناست که اگر کسی یک روز نشست بر سر سجاده اندازه‌ی یک ماه نسبت به کسی که سفر کند بهره‌وری دارد.
معمولا روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام جنبه‌های مختلف را دربردارد شما اگر ملاحظه فرموده باشید بسیارند روایاتی که اهمیت خاصی برای بین‌الطلوعین قائل‌اند. بسیاری از روایات عهده‌دار این هستند که نحوه اشتغالی برای انسان در این فاصله فراهم کنند. شاید یکی از دلایلی که این‌گونه مطرح فرموده‌اند این باشد که برای حضور در موقعیت اقتصادی که به اصطلاح کسب روزی قلمداد می‌شود یک نوع هماهنگی و یک نوع زور جمعی در میدان و بازار است یعنی اگر فرض کنیم که چنین اتفاقی نیفتد و به اصطلاح افراد به‌طور سلیقه‌ای وارد بازار اقتصاد و کار شوند ناهماهنگی‌هایی هم در صادرات و هم در واردات هم در کم و کیف معاملات و هم تضییع حقوق بعضی و هم یک رقابت ناموزون و ناهماهنگی را ایجاد می‌کند اما وقتی ملاک شد طلوع آفتاب طبیعی به نظر می‌آید و همه در این ساعت در میدان محل و میدان شهر وارد می‌شوند و کاسبی آغاز می‌شود.
جهت دیگرش این است که با یک نگاه اجمالی به این جریان می‌شود فهمید کسی‌که تا طلوع آفتاب به ذکر خدای متعال مشغول است چنان لطافتی برای او حاصل می‌شود که قلوب دیگران را به سمت خودش جلب و جذب خواهد کرد و همین امر موجب رونق اقتصادی آن شخص خواهد شد. فرض کنید کارگر باشد قطعا به این لحاظ که اهمیت خاصی برای عبادت خودش و آخرت خودش قائل است مورد اقبال مردم قرار می‌گیرد و او را بیشتر به‌کار می‌گیرند. مغازه‌دار باشد بیشتر مردم به او توجه می‌کنند. و اگر تاجر باشد بیشتر مردم به او اعتماد خواهند کرد و بیشتر به او رجوع خواهند کرد و بیشتر موجب آرامش مردم خواهد بود. از این زوایا اگر نگاه شود در مجموع فرآیند یک جامعه در مسائل اقتصادی این نگاه، نگاه سازنده است. هم حضور را هماهنگ می‌کند هم باورها را تقویت می‌کند و هم رقابت را بیجا نمی‌کند کسی که اهمیتی برای مسائل آخرتی خودش و معنویت خودش قائل نباشد قطعا رعایت حقوق دیگران را هم نخواهد کرد.
و جهت دیگرش هم این است که انسان از این فرصت که از بهترین فرصت‌های انسان است بهتر است که به تقویت اعتقادی خود و معنویت خود بپردازد. والسلام.